یه نفر خونه ی چوبی رو اجرا کرده بود
سقف ابن خونه خیلی صدا میداد
ماجرا رو به صاحب خانه گفت
صاحب خانه گفت:
《چوب های سقف در حال عبادت کردن خدا هستند. 》
فردی که خونه رو اجرا کرده بود گفت:
《درست است ولی من میترسم که سجده کنند 》
از این بهترشو تو دفترم نوشتم ولی الان مغزمو به کار انداختم